محمد ابراهيم آيتى

از دانشنامه‌ی اسلامی
محمدابراهیم آیتی

استاد محمدابراهیم آیتی از عالمان قرن چهاردهم است. استاد مطهری درباره ایشان می فرماید: «حرفى كه اين مرد (آقاى محمدابراهيم آيتى) بگويد، سند است».

تولد

در سال 1333 هجرى قمرى در قريه گازار از توابع بيرجند در خانواده اى روحانى و شيعه متولد شد و اهل خانه را از قدوم خويش شاد كرد اين فرزند محمدابراهيم نام گرفت. پدرش شيخ محمد قائنى پيش نماز روستاى گازار بود كه به امور شرعى مردم رسيدگى مى كرد. او در سلك روحانيت و در امور دينى خود و مردم كوشا بود.

تحصيلات و استادان

محمدابراهيم كه توفيق تربيت در دامن مادر متدين پيدا نموده بود رشد كرد و به سن تحصيل رسيد. شروع تحصيلات و استادان ايشان در نوشته اى كه از ايشان برجاى مانده به خوبى روشن مى گردد و زيباتر آن كه به همان بسنده كنيم.

ايشان مى نويسد: «هفت ساله بودم كه پدرم مرحوم شيخ محمد قائنى مرا براى فراگيرى قرآن مجيد و خواندن كتاب هاى فارسى مذهبى و اخلاقى از قبيل عين الحيات و جلاء العيون و حلية المتقين مرحوم مجلسى نزد «آخوند ملا عبدالله گازارى» برد و به وى سپرد. مقدمات عربى را از مرحوم پدرم فراگرفتم، نه ساله بودم كه پدرم در سوم ماه رمضان سال 1342 قمرى مرحوم شد.

پس از آن شرح «قطرالندى» و «القيه» ابن مالك «سيوطى» و «شرح جامى» را نزد همان ملا عبدالله و «محمدابراهيم بويكى» خواندم. سيزده ساله بودم كه با اجازه مادرم براى ادامه تحصيل به شهر بيرجند رفتم و مدت پنج سال در مدرسه معصوميه كتاب هاى «حاشيه» ملا عبدالله يزدى و «شرح شمسيه» در منطق، «شرح نظام» «مغنى البيب» در صرف و نحو و قسمتى از «مطوّل» در معانى و بيان و بديع و «معالم» و قسمتى از «قوانين الاصول» ميرزاى قمى در اصول، «تبصرة» علامه حلى و «شرح لمعه» شهید ثانی در فقه و مختصرى حساب و هيأت و مقدارى از شرح «سبعة معلّقه» را خواندم. در اين مدت پنج سال در شهر بيرجند از محضر مرحوم حاج شيخ محمدباقر آيتى بيرجندى و آيت الله حاج شيخ محمدحسين آيتى و مرحوم شيخ غلامرضا فاضل و آقاى حاج شيخ محمدعلى ربانى و مرحوم حاج ملا محمد دهكى استفاده بردم و شاگردى آن ها را نمودم.

هيجده ساله بودم كه براى ادامه تحصيل به مشهد مقدس مشرف و در مدرسه باقريه ساكن شدم و بقيه شرح لمعه و مطول و قسمتى از فصول و قسمت منطق شرح منظومه حاج ملا هادى سبزوارى و آن گاه تمام سطح مكاسب، رسائل شيخ انصارى و كفايه آخوند خراسانى را در محضر استادان فراگرفتم. ضمنا هيئت قديم را نزد مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و آقا شيخ مجتبى قزوينى و آيت الله ميرزا حسين فقيه سبزوارى و آيت الله اديب نيشابورى و مرحوم حاج شيخ حسن پايين خيابانى و برخى اساتيد ديگر خواندم.

در همان حال با درس خارج فقه و معارف مرحوم آقا ميرزا مهدى اصفهانى آشنا شدم و با شوق فراوان در حدود دو سال به درس پربهره ايشان مى رفتم و در همين اوقات به درس شرح منظومه آقا ميرزا مهدى فرزند مرحوم آقا بزرگ حكيم مى رفتم و از اين راه با فلسفه قديم آشنا شدم. آشنايى من با متون عالى فلسفه قديم از قبيل شرح اشارات، شفاى بوعلى و اسفار مرحوم آخوند ملاصدرا در خارج از محيط طلبگى بود».(1)

زندگى طلبگى و دوران تحصيل استاد آيتى

استاد محمدابراهيم آيتى در شرايط سخت دوران تحصيل علوم اسلامى را گذراند و با سختكوشى و مقاومت اين مسير را پيمود. چند نكته از آن ايام را او در نوشته اى كه نگاشته از آن جهت كه عبرت آموز است در اين جا مى آوريم تا شيوه تحصيل و كسب كمال را در دوران نوآموزان اين خاك آن چنان كه مردان رفتند زنده كنيم:

«حوزه هاى درس هرگاه محدود به چند نفر و كم جمعيت بود غالباً در اطاق هاى مسكونى مدارس و درس هاى سطوح عالى و خارج كه جمعيت بيشترى در آن شركت مى داشت بيشتر در مدرس هاى نسبتا وسيع مدارس كه فرش آن در تابستان و زمستان منحصر به حصير بود و يا در شبستان هاى مساجد كه نيز در تابستان و زمستان حصير فرش و بسيار سرد بود و هرگز بخارى نمى ديد، تشكيل مى گرديد.

كسانى كه اهل كار و تحصيل بودند تقريباً تمام وقتشان به درس خواندن و مطالعه كردن و مباحثه كردن همان درس‌ها و (اگر خود از فضلاى حوزه بودند) به درس گفتن برگزار مى شد و فقط در هفته اى دو روز پنجشنبه و جمعه تعطيل بود، كه آن هم احياناً با درس‌هاى تعطيلى از قبيل رياضيات و هيئت و تفسير و حديث و جز اين ها مى گذشت.

زندگى طلبگى بسيار ساده و در عين حال پرنشاط برگزار مى شد. در آن تاريخ كمتر افكار اجتماعى به محيط طلبگى راه داشت و گير و دارى هم اگر پيش مى آمد از حدود حجره هاى مدارس تجاوز نمى كرد. تا در بيرجند بودم با اين كه مدرسه معصوميه اوقاف زيادى داشت، به طلبه مدرسه چيزى نمى رسيد و متصديان اوقاف تمام درآمد موقوفه را مى خوردند و زندگانى ساده طلاب منحصراً از كمك هاى پدران و مادرانشان مى گذشت.

اما در مشهد مقدس چون از طرفى موقوفات مدارس سرشارتر بود و از طرف ديگر متصديان اوقاف آن جا مانند متصديان اوقاف بيرجند نبودند مختصر حق السكوت و قوت لايموتى به طلاب داده مى شد و روزى كه وارد مشهد شدم متصدى اوقاف مدرسه باقريه آقا شيخ جواد شيخ الاسلامى اصفهانى به ديدن من آمد و از همان روز مبلغ سى ريال (كه شهريه كامل آن مدرسه بود) حقوق ماهيانه براى من قرار ساخت و اين مبلغ در آن تاريخ براى زندگى طلبگى متوسط يك نفر به خوبى كفايت مى كرد».(2)

تحصيل و تدريس در دانشگاه

مرحوم آيتى پس از فراگيرى دروس حوزه هاى علوم دينى به دانشگاه راه يافت و در كنار تدريس به تحصيل نيز پرداخت. در سال 1334 شمسى در دانشكده علوم معقول و منقول مشغول به تدريس شد و درس هاى تاريخ اسلام، تاريخ تمدن اسلام، فقه (دوره ليسانس) و فقه الحديث (دوره دكترى) را درس مى داد.(3) او در همان دانشكده معقول و منقول تهران تحصيل كرده بود و موفق به اخذ درجه دكترى شده بود. ايشان علاوه بر علوم اسلامى و ادبيات عرب به زبان انگليسى نيز احاطه كامل داشت و از اين راه با انديشه هاى غربى و متون و روش تحقيق آنان آشنا گرديد.(4)

از امتيازات بسيار ارزنده حيات علمى مرحوم آيتى اين است كه او هرگز خود را در علوم متداول حوزه ها و مجامع علمى محدود نساخت. گو اين كه راز موفقيت هر انديشه ورِ دلسوز و تلاشگر و كاوشگر پرتوفيق اين است كه خودجوش و زيركانه بيابد چه چيزى را بايد بخواند و كدام راه را برود. بدينسان او در تاريخ دوره اسلامى و تاريخ پيامبر اسلام و اهل بيت نيز تلاش فراوان كرد و يكى از متخصصان اين رشته درآمد و از تأليفات ايشان نيز اين نكته آشكار خواهد شد.

شهید مرتضی مطهری در تمجيد از مقام علمى و زحمات ايشان چنين ياد مى كند:

«آقاى آيتى يك مورخى است نسبت به تاريخ صدر اسلام، من به جرأت مى توانم بگويم در همه تهران و شايد در همه كشور كسى نداريم كه به تاريخ صد ساله اول اسلام مثل آقاى آيتى احاطه داشته باشد. كسى مثل او نيست كه به جزئيات اين قسمت از تاريخ احاطه و اطلاع داشته باشد. اين مرد بر تمام متون تاريخى اين قسمت مسلط است و جزئياتش را مى داند. اگر مثلاً از جنگ بدر بپرسيد، يك يك آدم هايش را مى شناسد. حتى گاهى مى گويد پدرش كيست، مادرش كيست، خويش و تبارش كيستند. حرفى كه اين مرد بگويد سند است... ايشان آخرين اثرى كه تأليف كرده اند و دانشگاه چاپ كرده است كتابى است در تاريخ اندلس. كتاب بسيار خوبى است و درباره حادثه اسلامى بزرگى است كه ما مسلمانان و بالاخص ايراني ها در موضوع اين حادثه خيلى تقصير كرده ايم. اين تاريخ را بگيريد و بخوانيد».(5)

از ديگر خصوصيات او تحقيق هاى نو و بديع است. او در تاريخ به بررسى و كنكاشى ارزنده پرداخت و نكات ابهام و نقاط كور را شناسايى كرد و به بحث و بررسى در آن پرداخت. اين خصلت او در كتاب بررسى تاريخ عاشورا به خوبى ظهور كرده است يعنى او در اين قضيه مطيع و دنباله رو هيچ كس نيست و آزادانه و زيبا بر اساس مبانى اصيل و اساسى قرآن و عترت و با عقل سليم و ذهل جوال خويش به ميدان آمده و به راستى به نقد احياگرى در جريان عاشورا دست زده است. ترجمه هاى او نيز از كارهاى اصيل و بديع به حساب مى آيد كه از آن جمله «البلدان» و «تاريخ يعقوبى» هر دو از ابن واضح يعقوبى است.

صفاى ضمير استاد آيتى

يكى از دوستان و ارادتمندان حضرت استاد آيتى از حالات و روحيه هاى زيباى ايشان اندك سخنى گفته اند پرمغز و ارزشمند كه نشان از روحى لطيف و ضميرى روشن دارد كه در اينجا نقل مى شود: «دوست دانشمند ما دكتر محمدابراهيم آيتى نمونه اى كامل از مردان راه خدا و برگزيده اى از مردم پرهيزكار روزگار ما بود. مرحوم دكتر آيتى انسانى وارسته و سليم النفس، بسيار صبور و سليم، كم گوى و گزيده گوى و به حقيقت از مردان باكمالِ راستين در عهدى بود كه از اين خصايص و صفات نمونه هاى بسيار ديده نمى شود».(7)

يكى از نويسندگان درباره ايشان مى گويد: «انديشمند و محقق اسلامى فرزند حوزه و دانشگاه مرحوم حجة الاسلام والمسلمين دكتر محمدابراهيم آيتى دانشمندى باتقوا، استادى كثير الاطلاع، سخنورى متبحر و مورخى با حقيقت بود. او در همه عمر باكمال اخلاص مشغول خدمت به دين و علم بود و همانند سربازى فداكار و از خود گذشته انجام وظيفه مى نمود و همواره پاسدار مرزهاى عقيده و ايدئولوژى اسلام بود».(8)

استاد احمد آرام در مقدمه كتاب آيينه اسلام درباره او مى گويد: «مرحوم آيتى از مردانى بود كه به گزاف سخن نمى گفت. اهل تحقيق و تتبع بود و آن چه را كه نمى دانست يا در دانسته خود شك داشت براى آن كه فقط چيزى گفته يا نوشته باشد بر زبان يا قلم نمى آورد. در مجلسى كه دست كم هفته اى يكبار با هم بوديم كمتر از ديگران سخن مى گفت ولى هرگاه كسانى را مى ديد كه به مكابره مى خواهند حقى را پايمال كنند و باطلى را بر كرسى بنشانند آن گاه ديگر خاموشى را روا نمى داشت و آن چه را كه گفتنى بود بى كم و زياد مى گفت».(9)

اقدامات اجتماعى و فرهنگى

حضرت حجة الاسلام مرحوم محمدابراهيم آيتى از آن گاه كه دست مايه اى در علوم به هم زد و توانى در خويش احساس نمود از پاى ننشست و تلاش شبانه روزى خويش را براى احياى فكر دينى در اين قرن بكار بست.

او از دوستان شهید مرتضی مطهری، آيت الله بهشتى و آيت الله طالقانى بود و با هم مراوده علمى و مباحثه داشتند. در آن زمان نواى بيدارى در بعضى از مجامع علمى و فرهنگى برخاسته بود و حركت هاى خودجوش ارزشمندى براى شناخت درست اسلام ايجاد شده بود. كار مهم انديشه وران آن روز تغذيه فكرى اين مجامع بود و استاد آيتى يكى از كسانى بود كه در انجام اين مهم كوشا بود. در انجمن اسلامى مهندسان، جلسات ماهانه دينى كه شهيد مطهرى نيز سخنرانى داشت شركت داشت و به سخنراني هاى ارزشمندى مى پرداخت و اين سخنراني ها بلافاصله تايپ و تكثير مى شد و با استقبال فراوانى نيز روبرو گشت.

او همچنين در پرداختن به برخى موضوعات اسلامى و پيراستن نقص ها و خرافه ها متون اصيل و استوارى را عرضه كرد كه از آن جمله «بررسى تاريخ عاشورا» كه ابتدا در راديو ايران آن زمان پخش گرديد و نيز «سيماى اميرالمؤمنين از مسجدالحرام تا مسجد كوفه» و برخى مباحث ديگر كه به صورت مقاله ارائه شده است.

كتاب «سرمايه سخن» را كه در مناسبت هاى اسلامى طول سال مى باشد براى واعظان و اهل منبر نوشت تا در مناسبت هاى گوناگون مطالب صحيح در دسترس افراد باشد و بتوانند با تكيه بر متون مطمئن معارف دين را طرح كنند.

يكى از تلاش هاى تحسين برانگيز ايشان تلاش در راه انتشار كتاب هاى مذهبى بود كه از آن جمله تلاش گروهى ايشان و همراهانش منشأ ايجاد «شركت انتشار» گرديد. بارى او در راه اصلاح ساختار فرهنگى و اجتماعى جامعه خويش از هيچ خدمتى فروگذار نكرد و با قلم و زبان و دست خويش هر آن چه كرد براى احياى فكر دينى و انديشه الهى بود.

او يكى از كسانى بود كه آرزوى آقايى و سربلندى اسلام و مسلمين را در سر مى پروراند و اميدوار به بازگشت امپراتورى پهناور اسلام بود. او اين انديشه اصلاح گرانه را در ابتداى كتاب آيينه اسلام آن جا كه از كتاب تعريف و تمجيد كرده است آورده است.

«اميد است در اين عصر كه گويى مقدمات بيدارى مسلمين فراهم گشته است اين گونه كتاب ها بتواند مردم را تكان دهد و نهضت هاى ثمربخش فكرى و مذهبى بوجود آورد و مسلمانان را براى سرورى جهان آمده سازد».(10) و اين سخن هنگامه اى بر دل صفحه نشسته است كه قيام سال 1342 به رهبرى امام خمينى آغاز گشته بود.

تأليفات

زندگى حضرت استاد محمدابراهيم آيتى سراسر تلاش و كوشش و تحقيق و جستجو بود. او در تمام مدت عمر خويش دمى آرام ننشست و همواره به كار مشغول بود. حاصل اين حيات مبارك تأليفات و آثار قلمى ارزشمندى است كه از آن فرزانه برجاى مانده است

  • تاريخ پيامبر اسلام
  • ترجمه تاريخ يعقوبى
  • آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا
  • سرمايه سخن
  • بررسى تاريخ عاشورا
  • تصحيح تفسير شريف لاهيجى
  • ترجمه البلدان يعقوبى
  • افكار جاويد محمد
  • آيينه اسلام
  • سيماى اميرالمؤمنين از مسجدالحرام تا مسجد كوفه:
  • راه و رسم تبليغ
  • كتاب و سنت
  • همه مسئول يكديگريم
  • فهرست ابواب و فصول اسفار
  • تصحيح و تنقيح مثنوى مقامات الابرار
  • مقولات عشر
  • گفتار عاشورا
  • مرجعيت و روحانيت
  • شهداى اسلام
  • خطبه هاى رسول اكرم صلی الله علیه و آله
  • مجموعه سخنراني ها در مورد شخصيت هاى برجسته عالم اسلام

وفات

دكتر محمدابراهيم آيتى پس از ساليانى كه خدمات شايسته اى به جامعه خويش كرد در يك سانحه تصادف جان خويش را از دست داد و در حالى كه سنى در حدود 51 سال داشت اين سراى خاكى را بدرود گفت. ضايعه رحلت او همه دلسوزان و دينداران و انديشمندان را متأثر كرد. جنازه اش را با تجليل فراوان به قم آوردند و در قبرستان ابوحسين قم دفن كردند. بر لوح قبر آن بزرگ چنين آمده است: «هو الحى الذى لايموت».

پى نوشت:

(1). تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمدابراهيم آيتى با تعليقات دكتر ابوالقاسم گرجى، ص «ز» و «ح» از مقدمه، چاپ دانشگاه تهران 1361 با اندكى دخل و تصرف.

(2). تاريخ پيامبر اسلام، محمد ابراهيم آيتى، ص «ح» و «ط» از مقدمه.

(3). «مقدمه كتاب اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا»، دكتر محمدابراهيم آيتى، چاپ دانشگاه تهران، 1340.

(4). با استفاده از مقاله آقاى محمد بديعى در كيهان انديشه، ش 37.

(5). ده گفتار، شهيد مطهرى، ص 222.

(6). تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمدابراهيم آيتى، مقدمه ايرج افشار، ص «د».

(7). مجله راهنماى كتاب، شماره 7 مقاله ايرج افشار تحت عنوان وفات دكتر محمدابراهيم آيتى؛ مقدمه كتاب تاريخ پيامبر اسلام، اثر مرحوم آيتى، ص «د».

(8). كيهان انديشه، ش 37، ص 195 مقاله ياد، از آقاى محمد بديعى.

(9). آئينه اسلام، اثر دكتر طه حسين مصرى، ترجمه محمدابراهيم آيتى، مقدمه استاد آرام، ص «هفت».

(10). مقدمه كتاب آئينه اسلام، ص 2، چاپ سوم.

(11). كيهان انديشه، ش 37، ص 198-197.

منبع

  • محمدجواد نورمحمدى، "محمد ابراهيم آيتى"ستارگان حرم، جلد 2